انشا هم انشاهای قدیم ؛ مثلا اون قدیم قدیما در زمان ما می گفتند که فصل بهار را تعریف کنید اما امروز دو تا دانش آموز با یک موضوع عجیب به کافی نتم اومدند و گفتند معلمشون گفته که عید نوروز رو گلباران کنند !! مطمئن بودم که همچین موضوعی توی اینترنت پیدا نمی شه واسه همین خودم دست به کار شدم و با مضمونهای نزدیک به هم به سراغ این کار خطیر رفتم :
عید نوروز را گلباران کنید
وقتی مسافری از راه می رسد بعضی ها با شاخه های گل به پیشواز او می روند و سراپای او را غرق گل و بوسه می کنند ؛ دوستان مسافر عزیزی در راه است که نامش عید نوروز است ؛ و معنایش آمدن بهار و همه زمستانیان منتظر آمدنش ؛ همه شاخه ها منتظر اویند تا برایش گل بدهندو او را گلباران کنند ؛ همه دشتها منتظر او هستند و همه درختان انار و سیب و گلابی منتظرند تا دستهایشان را و شاخه هایشان را دسته دسته گل ببندند
اما مگر گل از بهار نیست و مگر بهار از دادار نیست ؛ ما که از خودمان گلی نداریم هر چه هست از صاحب بهار است ؛ باشد حالا که گفتید گلبارانش می کنیم از جیب خودش و از کیسه سبد های بهاری
انقلاب بهاری مشهور است ؛ بهار انقلاب می کند ؛ دگرگون می کند زیر و رو می کند شخم می زند تا زمین نفس بکشد تا درختان گل به پایش بریزند از کشوری به کشوری دیگر و از اقلیمی به اقلیمی دگر
در مسیرت ایستاده ایم تا ببینیم از کدام خیابان و از کدام شهر و از کدام کشور سر می زنی ؛ حتی در سرزمین های سرد قطبی هم به یاد تو خرسها از خواب بلند می شوند و پنگون ها مهاجرت خویش را به پایان می رسانند
می آئی و سفره هفت سینمان را رنگ رنگ می کنی و ما به دیدار اقوام و ارحام و دوستان و آشنایان می رویم ؛ متشکریم که بانی خیر می شوی ؛ آشتی می دهی و از گلهایت به دست تک تک ما می سپاری تا بریده ها دوباره به هم بپویندند و قهر ها آشتی شوند ؛ همه آن گلها نثار خودت
اما هر سال به شوق بهاری که می آید و نمی رود به پیشواز بهار می رویم هر سال به شوق آمدن بهاری که جانمان را برای همیشه میهان بزم ملکوت می کند گذشت ماه ها و سالها را تحمل می کنیم پیر می شویم ؛ تکیده می شویم ؛ چروکیده میشویم و از تک و تا می افتیم ؛ پائیزی می شویم اما دلمان با توست ای نوبهار همیشگی
مقدمت گلباران
نوروز عید شکوفه ها و گلهاست؛ عید آغاز گلباران شدن طبعیت ؛ نوروز روز زنده شده طبعیت مرده است تولدی که مقدمش را خداوندگار جمیل گلباران کرده است ؛ که او زیباست و زیبائی ها را دوست دارد و گل بستن درختان نماد جمال اوست
نوروز را گلباران می کنیم ؛ ؛مقدمت گلباران ای نوبهار ما ؛ ای نوبهار نور و سرور ؛ شکوفه هایت ما را به یاد بهار جانمان می اندازد که او هم در راه آمدن است ؛
شکوفه های گلابی شکوفه های انار شکوفه های درختان عطر خیز بهار ؛ همه شاهدان این بزم عطر خیزاند ؛ مقدمت گلباران ای بهار جان که ما را و روح و جان ما را طراوت می بخشی ؛ خدا از تو راضی باشد ؛
چشمه هایت جوشان و رودهایت خروشان باد ؛
و باز هم می گویم که مقدمت گلباران باد ؛ گرچه تو هم چشمهای ما را گلباران می کنی
حالا که به توفیق اجباری و به خواست معلم کلاسمان به پیشوازت آمده ام سبدی گل از خودت برگرفته ام و چون بی خبری که زیره به کرمان می برد گل به پیشوازت می آورم ؛ شاید بهتر باشد که بگویم مقدمت پرباران باد ؛ و باز به باران نگاه می کنم که چون اشک شوق از چشمان آسمان فرومی ریزد که کوچه های آمدن تو را به آب دیده شستشو دهد
و باز هر چه نگاه می کنم می بینم من چیز بیشتری از گل ندارم که در راه بچینم ؛ بگذار شاخه های نرگس را که سمبل انتظار دل زمستانی من است در کف دست بگیرم ؛ بگذار شاخه هایت را برای رضای خدایت به پیشواز صفایت بیاورم ؛ بگذار که سیر نگاهت کنم
باید به گلفروشی ها بروم ؛ اما آنجا گلهائی را چیده اندکه بوی باد نوروزی را نمی دهد ؛ گلهای آنجا بی جانند و بوی مرگ می دهند و تو بوی زندگی را به مشام جان عاشقان خواهی رساند ؛ پس من با کدام گل مقدمتت را گلباران کنم ؟!
تعجب نکنید سازمان حقوق بشر هنوز هست آمریکا هم هنوز هست که معمر قذافی مردم کشور خودش یعنی لیبی را با هواپیما بمباران می کند تا دو روز بیشتر در قدرت بماند و هیچ اقدامی نمی شود نه از قطعنامه هائی که برای مرگ ندا آقا سلطان در ایران توسط سازمان امنیت ملل متحد صادر شد خبری هست و نه از تهدید به رسیدگی در دادگاه لاحه ، نهاد های خالی و خیالی که فقط برای اقدام بر علیه کشورهای مستقل است و بس
وقتی صدام اعدام شد معمر قذافی سه روز اعلام عزای عمومی کرد و وقتی محمد رضا شاه فرار کرد به دامان مبارک و سادات گریخت وقتی علی عبدالله صالح با جنگنده هایش به جان شیعیان مظلوم یمن افتاده بود عبدالله اردن ( سفیانی احتمالی ) از هر گونه کمک نظامی دریغ نکرد و آمریکا که دیگر روشن تر از آفتاب نیمروز تا زمانی که به دردش می خوردند از هر اقدامی برای سرپا نگه داشتن اینان دریغ نکرد
تفاوت زیادی بین اینها نیست همه از یک قماش اند همه طاغوت اند صدام و محمد رضا پهلوی و علی عبدالله صالح و معمر قذافی و عبدالله بن عبدالعزیز و حسنی مبارک و حتی کسانی که به نام مصلحت و اصلاحات سالهای سال در کشور خودمان خود را به مردم و رهبران انقلاب تحمیل کرده اند همه و همه از یک قماش اند مزدوران حلقه به گوش شیطان و شیاطین کوچکی که دور و بر شیطان بزرگ را گرفته اند تا یک وقت تنها نماند دستمال کش هائی که تا سایه نحسشان برقرار بود برای شیطان یار بود و برای انسان زهر مار
اینها تا قدرت داشتند اصلا دیکتاتور نبودند بلکه نماد دموکراسی در منطقه بودند ، اینها اگر خیلی لطف می کردند بین خودشان و شخص خودشان انتخابات می کردند و آنوقت خودشان شخصا رئیس جمهور یا همان شاه می شدند ،، البته بنده استفاده از لفظ دیکتاتور را برای اینها زیاد صحیح نمی دانم چون به هر کسی که کوچکترین تحمیلی به هر کسی بکند می شود دیکتاتور گفت و این کلمه کلمه کلی و افلیج و نارسائی است بهتر است بگوئیم فرعون یا بگوئیم طاغوت
کاش این جانوانی که برای کشته شدن شهید ژاله به دست عوامل نفوذی خودشان این همه جنجال کردند به همان تناسب بر علیه مبارک اقدام می کردند اما اینها حتی روزی که این مهره با ارزش را از دست می داند نیز کی به نعل می زند و یکی به میخ که باید بنشینند و گفتگو کنند
کاش این سازمانهای حقوف بشری که نگران وضع زندانیان سیاسی ( بخوانید جنایتکاران گروه ریگی و پژاک و .. ) در ایران بودند یک ذره هم نگران حال امام موسی صدر می شدند که با چشمهای دریائی اش و با مهربانی رویائی اش در زندان های لیبی ناپدید شده بود و یک ذره هم بر علیه این عنصر به اصطاح مخالف غرب موضع می گرفتند
البته هنوز هم گاوچرانهائی هستند که ادعا می کنند معمر قذافی مخالف غرب است مثل همانهائی که ادعا می کردند صدام مخالف غرب است یا طالبان و القاعده مخالف غرب هستند اما هر انسان باشعوری در دنیای امروز می داند که اینها همه و همه جنگ زرگری است بر علیه انقلاب شیعیان و خیزش سایر مستضعفان از هر دینی که باشند
باید منتظر بود و تیزبینانه نگریست و از خدا توفیق خواست تا آینده روشن مستضعفان رخ بنماید
اللهم عجل برحمتک لولیک الفرج والعافیة والنصر واجعلنا من خیر اعوانه و انصاره والمستشهدین بین یدیه
شرح تصویر : ایستاده از راست به چپ : حسنی مبارک فرعون مصر ، معمر قذافی طاغوت لیبی ، علی عبدالله صالح پادشاه خودکامه و خونریز یمن