+ این فیدو دوباره بالا می آرم برای بزرگداشت شهید راشل کوری که ندا رو در اولین فرصت برای شستن خون او کشتند / گمان ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند اما حقیقت این است که شهدا مانده اند و زمان ما را با خود برده است " شهید آوینی "
+ سفر رهبری به کردستان / چیزی که آدمو می لرزونه / عظمت مردم کردستان از زبان رهبری ( و نماد عینی پیوند شیعه و سنی ) // نترسین ببینید چهار مگا بایت بیشتر نیست لینک دانلودش هم روی متن هست وقتی مدیا پلیر بالا اومد از SAVE MEDIA AZ توی منوی اول ذخیره کنید
< type=application/x-mplayer2 standby="صبر کنید..." classid=CLSID:6BF52A52-394A-11d3-B153-00C04F79FAA6> >
[+]
6 نظر دیگر...
+ @***@ هنوز از شک رفتار عجیب موسوی بیرون نیامده ایم :چرا کسی که از هر چهار کلمه اش یک کلمه قانون بود . اصول گرای اصلاح طلب شناخته شده بود و می گفت من همیشه مدافع ولایت فقیه بوده ام یک شبه 180 درجه تغییر کرد و بدون مراجعه به مراجع قانونی و بدون اخذ مجوز از وزارت کشور قانونی دولت نهم هوادارانش را به خیابان کشید!؟؟؟؟ و حتی به خواسته رهبری هم برای پی گیری مسالمت آمیز دروغ بزرگش تن نداد ؟! چرا ؟
عمریست عده ای بیخود وبی جهت با عناوین متفاوت وفط در راستای حفظ منافع همدیگر دارند از بیت المال که حق هزاران گرسنه بدبخت است می خورند. نتیجه اش می وشود این!!!!!!!!! - خلیل سعیدی (حذف)7 نظر دیگر...
این مقاله ایه که قبلا توی وبلاگ شهر کوچیکمون نوشتم و قاعدتا کمی زیادی خوش بینانه است چون حتما وضع شهر کوچیک ما کلی با تهران فاصله داره ولی خوب اگه یکی همینو بخونه و درک کنه بسشه ضمنا توی دست اول بودنش شک نکنید چون کمتر کسی وبلاگ شهرمونو می بینه و حالا این شما و این مقاله مراسم مرگ
لطفا زود قضاوت نکید
یک جامعه افسرده و اخمو و به دور از شادی و نشاط قطعا به یک قبرستان شباهت خواهد داشت تا جامعه اما متقابلا شادی غیر اصولی و غیر واقعی و تقلبی همراه با نفی لوازم انسانیت انسان جامعه را به یک تیمارستان روباز بزرگ و بدون امکانات تیمارستانی بدل خواهد کرد !
البته این به شرطی است که « شادی » بودن آن را بپذیریم که من هیچ گاه چنین اشتباهی نخواهم کرد چون هیچ شباهتی به شادی ندارد البته برای کسانی که فشارهای فراوانی به آنها می آید شاید شادی باشد و این مثل آن است که کسی برای تسکین سردرد خود سرش را آرام به دیوار بکوبد و چون اعصاب حسی در هر زمان فقط یک پیام را مخابره می کنند با توجه به درد کمتر کمی درد بزرگتر را فراموش کند پس معتقدیم شادی درست یا همان شادی واقعی و خدائی به هر میزانی که باشد مطلوب است اما بعضی چیزها مثل گوش دادن به موسیقی های تند و بلند فقط ادای شادی را درآوردن است و هیچ سروری را به درون انسان منتقل نمی کند !
!!! !
با آن که سن و سال زیادی ندارم اما به یاد می آورم مراسم عروسی را که در اوایل دهه 70 در ولایتمان برگزار شد و با یک پذیرائی مختصر و تنبک زنی که به قول مشهور به آن « بی تعریفلمه » می گویند خاتمه یافت ، به همین سادگی و به همین خوشمزگی اما امروز با کمال تأسف و تألم باید بگویم مراسم عروسی در شهر کوچک ما هم برابر شده با هزاران دنگ و فنگ که سال به سال و هفته به هفته بر آن افزوده می شود و هزینه ای بر خانواده ها تحمیل می کند که شاید تا سالها قابل جبران نباشد و از همه مهمتر و از همه زشت تر سلب آسایش همسایگان و اهل محل و حتی همه اهالی تا ساعت 3 نصف شب است به بهانه این که عروسی در عمر آدم یکبار اتفاق می افتد ولی اولا حتی یکبار هم نباید بشود چون شروع یک زندگی نباید به جای بسم الله و توسل به اهل بیت با گناه و مردم آزاری و ضایع کردن حق الناس و حق الله و حق النفس باشد و واقعا چرا مائی که هر کار کوچکی را با نام خدا آغاز می کنیم زندگی مشترکمان را با گناه و نافرمانی و عصیان در برابر پروردگارمان آغاز کنیم و دعوت به عصیان در برابر خداوند و اهل بیت کنیم و ثانیا این گناه و مزاحمت نه تنها یکبار اتفاق نمی افتد بلکه صدها بار در طول عمر انسان برای نزدیکان و خویشاوندان و اقوام و آشنایان پیش می آید
واقعا خودتان قضاوت کنید وقتی باندهائی که بلندی صدای آنها به چند کیلومتر آنطرفتر می رسد بالای سر یک آدمیزاد نصب شود چه اتفاقی خواهد افتاد آیا این جنون آور نیست آیا می دانید که دانشمندان معتقدند قرار گرفتن در معرض صدای موسیقی بسیار بلند باعث ایجاد سوراخهای کوچک بر دیواره نایژکهای ریه و مشکلات تنفسی می شود !؟ « این هم برای کسانی که به هیچ چیز یعنی نه به حق الله و نه به حق الناس اعتقاد نداشته باشند » ، برادر من به بدنت چرا اینقدر ظلم می کنی ! به خانواده ات چرا ظلم می کنی ؟!
در آخر این شعر رو در بحر طویل تقدیم شما می کنم :
حیف و صد حیف و صد افسوس که با نام عروسی شده عالم همه لوسی و نه شادی و نه شوری نه شعف نیست شعوری که در این شادی زوری تو نگو در دل گوری که میازار تو موری که برد دانه شما را
این نوشته مربوط به چند ماه پیشه البته با یه ذره تغییر ولی خوب گفتم ...........
شهدا فراموش نمی شوند حتی اگر فراموششان کنیم
سلام راشل اگر چه دیر شناختمت اما باید اعتراف کنم در برابر همه راشل ها احساس حقارت می کنم
الآن سال 2010 شده و تو در 2003 مانده ای و زمان ما را به سمت نیستی پیش می برد
تو نشان دادی که جربزه اش را داری البته اگر می خواستی به مردم
نشان بدهی صد جور دیگر هم می شد اما تو عوام فریب نبودی تو خدای یکتا را بهتر از من شناخته بودی حتی بهتر از نوه امام تا در مقابل کودکان فلسطینی قرار نگیری تو شعار هر کس با ما نیست بر علیه ماست فرزند شیطان ( رئیس جمهور سابق کشورت ) را خوب فهمیده بودی تو یا حق یا باطل بودن را هم خوب فهمیده بودی
سلام خدا بر تو
سلام راشل نمی دانم خبر داری یا نه رسوائی های بزرگ ادامه دارد فکر کنم مروه را نمی شناختی مروة الشربینی را می گویم که منادیان آزادی و لیبرال دموکراسی در جواب دادخواهی کشتندش و حتی شوهرش را هم که می خواست به فریادش برسد را هم به قصد کشت زدند
مطمئن باش افتضاح ها کم نمی شود تا فراموشت کنیم و البته شهید فراموش نمی شود حتی اگر فراموشش کنیم !
هنوز (23/7/88) نمی دانم اهل کدام شهر امریکا بودی آریزونا شیکاگو لس آنجلس نیویورک وشنگتن اما نمی دانم می دانستی که هر کدام از این نامها در چشم بعضی از جوانان ما اوتوپیای آزادی و شهر آرزوهاست )