1- مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید / که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید // از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش / زده ام فالی و فریاد رسی می آید
2 - و به هر حال یک چیزهائی هست که همیشه باید تلاش کنیم که عوض ( خوب و بهتر) بشند : 1 - خودمون 2 - دنیامون
و اما خبر:
خبر : عادل فردوسی پور در برنامه نود (90) دیشب شبکه 3 که لابد اقلا 2 تا 3 ساعت ( تا ساعت 2 نیمه شب ) طول کشیده چندین دقیقه با پژمان نوری در مورد مدل مو ؛ علاقه مندیها و تاریخچه مسائل شخصی اش گفتگو کرد و در پایان برنامه به هیچ کس توصیه نرمش کردن هم نکرد
خبر : به خاطر مصالح سیاسی نیروی انتظامی کشورمان مجبور شد ده ها دانشجو را که در اطراف سفارت عربستان در حال اعتراض بودند را بازداشت کند
خبر : سایت ظهور بسیار نزدیک است (U313.IR) به خاطر بررسی مصداقهای روایات مربوط به عصر ظهور در بحار الانوار علامه مجلسی فیلتر شد!
خبر : در روستای .... از توابع ..... ( مثل بیشتر شهرها و روستاها) مهریه 500 سکه برای یک دختر و جهیزیه ای که شامل ..... کامپیوتر و مایکروفر و ... باشد کاملا عادی هست
خبر : هزینه یک مراسم عروسی در روستای مزبور ( مثل بیشتر شهرها و روستاها) تقریبا برابر با همه خرجهای ضروری زندگی عروس و داماد است
خبر : به خاطر همین تشریفات بسیاری از جوانها از خیر متأهل شدن گذشته اند
خبر : تقریبا هیچ کدام از کارگردانها و فیلم نامه نویسها و شاعران و .... ما عرضه ندارند تجمل پرستی را مسخره و تحقیر کنند .
خبر : بسیاری از مسئولان مثل بنده عوام خیال می کنند نامگذاری سال نود به عنوان سال جهاد اقتصادی فقط برای این بوده که حضرت آقا یک چیزی فرموده باشند و اگر چند تا بنر و بروشور در این رابطه تهیه کنند تکلیف خود را انجام داده اند !
خبر : نماز خواندن برای بنده بسیار دشوار و دزدی بسیار راحت شده است ( اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا )( شما هم آره ؟! )
خبر : دیگر حتی مثل سابق از نماز خواندن لذت نمی برم( حتی برایم مهم نیست ) ( احمقانه پیر شده ام ) ( سعی کنید اصلا پیر نشوید )
خبر : داشمندان ژنی را کشف کرده اند که افراد با داشتن آن ژن و در زمان فعال شدن آن مقاله های این شکلی می نویسند
90درصد مردم دنیا از این وضع خسته شدند
خبر : ..... بماند
انشا هم انشاهای قدیم ؛ مثلا اون قدیم قدیما در زمان ما می گفتند که فصل بهار را تعریف کنید اما امروز دو تا دانش آموز با یک موضوع عجیب به کافی نتم اومدند و گفتند معلمشون گفته که عید نوروز رو گلباران کنند !! مطمئن بودم که همچین موضوعی توی اینترنت پیدا نمی شه واسه همین خودم دست به کار شدم و با مضمونهای نزدیک به هم به سراغ این کار خطیر رفتم :
عید نوروز را گلباران کنید
وقتی مسافری از راه می رسد بعضی ها با شاخه های گل به پیشواز او می روند و سراپای او را غرق گل و بوسه می کنند ؛ دوستان مسافر عزیزی در راه است که نامش عید نوروز است ؛ و معنایش آمدن بهار و همه زمستانیان منتظر آمدنش ؛ همه شاخه ها منتظر اویند تا برایش گل بدهندو او را گلباران کنند ؛ همه دشتها منتظر او هستند و همه درختان انار و سیب و گلابی منتظرند تا دستهایشان را و شاخه هایشان را دسته دسته گل ببندند
اما مگر گل از بهار نیست و مگر بهار از دادار نیست ؛ ما که از خودمان گلی نداریم هر چه هست از صاحب بهار است ؛ باشد حالا که گفتید گلبارانش می کنیم از جیب خودش و از کیسه سبد های بهاری
انقلاب بهاری مشهور است ؛ بهار انقلاب می کند ؛ دگرگون می کند زیر و رو می کند شخم می زند تا زمین نفس بکشد تا درختان گل به پایش بریزند از کشوری به کشوری دیگر و از اقلیمی به اقلیمی دگر
در مسیرت ایستاده ایم تا ببینیم از کدام خیابان و از کدام شهر و از کدام کشور سر می زنی ؛ حتی در سرزمین های سرد قطبی هم به یاد تو خرسها از خواب بلند می شوند و پنگون ها مهاجرت خویش را به پایان می رسانند
می آئی و سفره هفت سینمان را رنگ رنگ می کنی و ما به دیدار اقوام و ارحام و دوستان و آشنایان می رویم ؛ متشکریم که بانی خیر می شوی ؛ آشتی می دهی و از گلهایت به دست تک تک ما می سپاری تا بریده ها دوباره به هم بپویندند و قهر ها آشتی شوند ؛ همه آن گلها نثار خودت
اما هر سال به شوق بهاری که می آید و نمی رود به پیشواز بهار می رویم هر سال به شوق آمدن بهاری که جانمان را برای همیشه میهان بزم ملکوت می کند گذشت ماه ها و سالها را تحمل می کنیم پیر می شویم ؛ تکیده می شویم ؛ چروکیده میشویم و از تک و تا می افتیم ؛ پائیزی می شویم اما دلمان با توست ای نوبهار همیشگی
مقدمت گلباران
نوروز عید شکوفه ها و گلهاست؛ عید آغاز گلباران شدن طبعیت ؛ نوروز روز زنده شده طبعیت مرده است تولدی که مقدمش را خداوندگار جمیل گلباران کرده است ؛ که او زیباست و زیبائی ها را دوست دارد و گل بستن درختان نماد جمال اوست
نوروز را گلباران می کنیم ؛ ؛مقدمت گلباران ای نوبهار ما ؛ ای نوبهار نور و سرور ؛ شکوفه هایت ما را به یاد بهار جانمان می اندازد که او هم در راه آمدن است ؛
شکوفه های گلابی شکوفه های انار شکوفه های درختان عطر خیز بهار ؛ همه شاهدان این بزم عطر خیزاند ؛ مقدمت گلباران ای بهار جان که ما را و روح و جان ما را طراوت می بخشی ؛ خدا از تو راضی باشد ؛
چشمه هایت جوشان و رودهایت خروشان باد ؛
و باز هم می گویم که مقدمت گلباران باد ؛ گرچه تو هم چشمهای ما را گلباران می کنی
حالا که به توفیق اجباری و به خواست معلم کلاسمان به پیشوازت آمده ام سبدی گل از خودت برگرفته ام و چون بی خبری که زیره به کرمان می برد گل به پیشوازت می آورم ؛ شاید بهتر باشد که بگویم مقدمت پرباران باد ؛ و باز به باران نگاه می کنم که چون اشک شوق از چشمان آسمان فرومی ریزد که کوچه های آمدن تو را به آب دیده شستشو دهد
و باز هر چه نگاه می کنم می بینم من چیز بیشتری از گل ندارم که در راه بچینم ؛ بگذار شاخه های نرگس را که سمبل انتظار دل زمستانی من است در کف دست بگیرم ؛ بگذار شاخه هایت را برای رضای خدایت به پیشواز صفایت بیاورم ؛ بگذار که سیر نگاهت کنم
باید به گلفروشی ها بروم ؛ اما آنجا گلهائی را چیده اندکه بوی باد نوروزی را نمی دهد ؛ گلهای آنجا بی جانند و بوی مرگ می دهند و تو بوی زندگی را به مشام جان عاشقان خواهی رساند ؛ پس من با کدام گل مقدمتت را گلباران کنم ؟!
سلام بر تو
برای تو چه فرقی می کند کجا بنویسم و رنک صفحه ای که در آن می نویسم چقدر باشد ? تو هر چه من می نویسم می خوانی درست مثل سران دشمنانت اما تو تنهائی و آنها جمع اند ؛ من ده ها صفحه شخصی برای نوشتن دارم و تو ده ها هزار وبلاگ برای خواندن
برای تو باید نوشت اگر چه در این روزگار حماقت آلود برای تو نوشتن سخت است
می گویند بر فراز بیت الله الحرام سلاح های دوربین داری آماده نشانه رفتن تو اند
اما تو به اذن پرودگارت بر آنها احاطه داری
و اما ما همه از تو غافل
ما سرمان گرم است
مشغولیم
و منتظر تو
تا بیائی
و نامردی ها را جمع کنی
تا ما نامردی نکنیم
تا از همه دلمشغولی های الکی راحت شویم
تا مشغول تو و مولایت آفریدگار بی بدیل و شکست ناپذیر عالم شویم
خدائی که خواسته این بازی کمی طبیعی تمام شود
و اکنون ما را
در امتحان ولایت پذیری ؛ غافل
و در کوچه های گم شده در اطلس نامحدود خلقت معشوق
ساکت می بابی
به داد دلمان برس مولا جان
که به پایان رسیده ایم در سیلاب بنیان کن این روزگار خود ساخته
...............
و این داستان ادامه دارد
نمی دانم چرا بعضی از آنهائی که در دین یهود سابقه مفصل و چشمگیر داشتند و بعضا در بین ندبه خوانان آمدن حضرت عیسی روح الله بودند در حدی که با دعای قوم و گریه و انابه آنان تعجیلی عظیم در آمدن حضرتش به وجود آمود از آمدن عیسی روح الله خوشحال نشدند و حتی بارها تا پای کشتن عیسی پیش رفتند ، از آنطرف همگی شنیده ایم که وقتی منجی آخرین بیاید می گویند دین جدیدی آورده است و در مقابل حضرتش می ایستند ، همین چهره های بعضا به اصطلاح ماندگاری که در قوم به خاطر خوبی هایشان محبوبیتی کسب کرده اند یکجا به جنگ همه خوبیها می روند و یاد بزرگان دین یهود و طلحه ها و زبیر ها زنده می کنند ، نمی دانم چرا از نظر بعضی ها آنهائیکه مشهورند آدم ترند و همین بعضی های دیگر را به هوس می اندازد که به هر قیمتی مشهور شوند ، اگر شد با ریا و حقه بازی و دکان داری و اگر نشد با فتنه انگیزی و قتل و غارت بیگناهان ، همان چه برآیندش با ظهور نشانه های طلوع خورشید در صورت خواب آلوده خواب پرستان هویدا میشود و مستان آفتاب را ضد حال و شیدایان خورشید را عده از جهال می دانند ، آخر مگر وقت آن نرسیده که از این کابوس صبحگاهی بیدار شوند و آبی به صورتشان بزنند ، و چنان بلبشوئی میشود که پیش گویان آمدن موسی به نزد فرعون بروند و او را به کشتن هر چه نوزاد پسر است تحریک کنند ، اخر مگر شما نبودید که تا دیروز ندبه آمدن جانشین سلیمان را می خواندید!!
فرصتش نیست مرگ نه بیش از این باید از خودمحوران خودپرست نوشت مگر میشود کسی ولی محور و خدا پرست باشد و با دُردی* «DORDI» از قدح عشق مسرور نشود :
باده دُردآلودمان مجنون کند
صاف باشد می ندانم چون کند
مگر می شود کسی عاشق وجه الله باشد و از خدای لطیف تقاضای توفیق خدمت آینه آن جمال را نکند و مگر میشود کسی عاشق آمدن آن یار باشد و چون مادر مفقود الاثر با گشوده شدن هر روزنه امیدی از جای برنخیزد و امیدوارانه به شعف نیاید حال چگونه است که اینان با گشودن صدها روزنه تکانی نمی خودند و خشمگینانه در پی شکستن آینه های صبح سر از پا نمی شناسند ، و سخن گفتن از سید خراسانی و شعیب و برسی کیستی آنها جرم میشود
-----------------------------------------
دُرد : ته مانده شراب که معمولا شراب خالص نیست و شامل مواد زاید شراب میشود
تقریبا نیمی از طراحی این تصویر رو خودم انجام دادم و نصف بقیه اش مال دوستان سایت یاسین مدیا هست البته این تصویر بیشتر حالت غضبناک حضرت رو نشون میده که حتما در برابر مستکبرین و طواغیت این شکلی خواهند بود !