در چند روز اخیر طرح ممنوعیت طرح سوال در جلسات رسمی توسط فراکسیون امید (اصلاح طلبان مجلس) سر و صدای زیادی به پا کرد اما آیا این موضوع غیر عادی هست
توی دنیایی که عربستان رئیس کمسیون حقق بشر سازمان مللشه و سوال پرسیدن در مورد هلوکاست جرمه ولی آتش زدن قرآن و انجیل و اهانت به هیچ یک از مقدسات جرم نیست توی دنیایی که خبر مرگ سگ خانگی فلان شخصیت سینمائی بیشتر از خبر قتل عام روزانه ی مردم توی روهینگیا و یمن و ... پخش میشه و مهمتر هست به هیچ دولت غیر مخالفی و به هیچ مجلس غیر انقلابی نمیشه امیدار بود و این محافظه کاران بین المللی دستمال کشان همین سیستم ظالمانه جهانی هستند در این سیستم ظالم بودن دولتها نامطلوب نیست بلکه ظالم نبودنشون هست که نامطلوب و ناقض حقوق بشره و دولت یا نظامی که به ملت خودش خیانت نکنه باید محاکمه و سرنگون بشه و سیستم بین المللی تمام توان امپراطوری رسانه ای خودش رو بر علیه اون دولت و نظام بسیج خواهد کرد اما کافی هست که نظام یا دولت مربوطه حرف گوش کنه و مطیع باشه و برای تامین منافع ابرقدرتها مردم خودش رو لخت کنه در این صورت این رژیم بسیار ناز و نمونه بارز حقوق بشر و آزادی بیان خواهد بود و تمام جنایتهای آشکارش در حق ملت خودش و سایر ملتها به نحو احسن توجیه خواهد شد
زیاد از موضوع منحرف نشیم در صد سال اخیر یکی از ادعاهای گوش پر کن غربی ها و غربزده ها آزادی بیان بود اما ....
پروژه ای که شیطان سالهاست به اون پرداخته ایجاد هزاران حرف غلط در برابر حرف حق هست در این حالت میتونه با دادن آزادی بیان به 99 درصد حرفهای مطرح که البته همه اونها رو بطور غیر مستقیم خودش مطرح کرده ادعای اعطای آزادی بیان بکنه اما انقلاب اسلامی ایران این پروژه رو به چالش کشید و تونست با داشتن قدرت نسبی بخشی از حق رو در دنیا مطرح کنه و اینجا بود که سیستم شیطانی حاکم بر جهان که رسانه های تکفیری و تروریستی و سکسی و پرونو و ... رو تحمل میکردند بلکه سامان میدادند نتونستند تلوزیونها و رسانه های انقلابی رو تحمل کنند رسانه هایی که حتی یک صدم رسانه های ضد انقلابی و شیطانی نبودند اما همین تعداد کم قابل تحمل نبود و دم خروسی که تقریبا از همان ابتدا با جرم بودن زیر سوال بردن هلوکاست خودش رو نشون داده بود با افتادن کامل خروس از زیر دامن آلوده ی شیطان پرستان به رسوائی کامل رسید و زمانی فرا رسید که نقاب آزادیخواهی از صورت کریه شیطان کنار گذاشته بشه اینجا بود که حتی اصلاح طلبان آمریکائی در ایران هم مجبور بودند تا حدودی حتی در موضع ضعف موضوع آزادی بیان رو به حاشیه ببرند و البته بدون اینکه از عواقب اجتماعی اون بترسند و البته نباید هم بترسند دولت و جریانی که موظف هست ناکارامد باشه تا با افزایش وابستگی به خارج قدرت چانه زنی بیشتری برای مذاکره و تسلیم کشور داشته باشه جریان و دولتی که مظف هست ناکارامد و نارضایتی تراش باشه و همه نارضایتی ها رو با شایعات به سمت دیگری بکشونه جریان و دولت و مجلس و سیاستمدارانی که موظف ناکارامد باشند و اگر اگر با عدم اقبال عمومی مواجه شدند تقلب و متقلب نامیدن انقلابیون رو برای ایجاد شورش های نامحدودی که با کمک رسانه ها به بهانه های مختلف و فضاسازی های امپراطوری رسانه ای غربی تا سقوط کامل انقلاب قابل تمدید هست رو در دستور کار خودش قرار بده و با سقوط انقلاب و حذف هر صدای مخالف سیستم جهانی و مدافع اسلام راستین سیل تهمتهایی که دیگر کمتر کسی قدرت و ابزار پاسخ دادن به اونها رو خواهد داشت رو روانه افکار عمومی بکنه
البته این هدف زیاد بلند پروازانه هست و حقیقت این هست که یک اجباری در کار هست و یک انتخاب سخت ؛ یا نابودی کامل و یا یک ریسک بزرگ ریسک
اللهم عجل برحمتک لولیک الفرج و العافیة والنصر
سلام بر دوستانی که در این مدتی که بنده نبودم به این وبگاه سر می زدند و سلام بر دوستانی که برای اولین بار این وبگاه رو مشاهده می کنند حقیقت اینه که حدود بیشتر از دو سال هست که یک همه گیری و اپیدمی در کشور اتفاق افتاده که اکثریت مطلق کاربران اینترنت به شبکه های اجتماعی ازقبیل تلگرام منتقل شدند و خود من هم جزو قربانیان این اپیدمی بوده و هنوز هم هستم تلگرامی که بایگانی نداره و مطالبش برای همه قابل سرچ نیست و مهمتر از همه اینکه همه ی اون متعلق به یک نفر هست که اگه اراده کنه میتونه در یک شب همه ی نوشته های شما رو به خاکستر تبدیل کنه
روزهائی که همه ی ما در اینترنت وبلاگ داشتیم منطقی تر می نوشتیم صفحه مال خودمون بود بایگانی داشتیم به مطالبی که شهریور چند سال پیش نوشته بودیم یا دوستانمون نوشته بودند دسترسی داشتیم وقتی سرچ میکردیم وسعت بیشتری در مطالب بود
اما امروز به جز چند سایت که اونها هم همگی کانالی در تلگرام دارند کسی در وبلاگش مطلبی نمی نویسه آیا این خطرناک نیست؟!
یادمه وقتی میخواستم در مورد فلان شهر محله روستا یا شخصیت جستجو کنیم مطالب مستقیم در دسترس ما بود مطالبی که اهالی اون شهر و روستا یا محله یا خود اون شخص در یکی از سرویسهای متعدد وبلاگ نوشته بود اما حالا شما مثلا اگه در گروه مرزن آبادی ها عضو نباشید دسترسی به اطلاعات مستقیم و مستمر و افراد اون شهر ندارید ...
اما در مقابل در شبکه های اجتماعی فرصتهائی هم هست که جای دیگه نیست و اون اینکه همه می تونند بنویستند و مخصوصا با امنیت نسبی که در حفظ اطلاعات شخصی و هویتی در تلگرام هست دیگه هیچ کسی نمی تونه ادعا کنه که تریبونی برای بیان حرفاش نداره هرچند هیچ گاه عدالتی در تریبون بیان حرفها وجود نداشته یکی با پولی که داره کانال چند صد هزار نفری میخره و یکی هنوز در پس کوچه اول هست یکی برای حرفش میتونه با امکانات دولتی یک فیلم قوی بسازه و یکی باید اونقدر تایپ کنه که انگشتهاش زخمی بشه هرچند قبلا همین امکان هم وجود نداشت
بالاخره تلگرام هم فرصت هست و هم تهدید فرصت هست برای گفتن و شنیدن و تهدید هست برای فکرهائی که زود تسلیم شایعات و جوسازی ها می شوند فرصت هست برای با هم بودن و و با پیامهای سیل آسا و بی موقع تهدید هست برای برنامه ریزی فرصت هست هم برای تفکر و هم برای تعصب و تفرقه و شایعه پردازی
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا