آقای بقایی
چرا روزی که نتوانستید مجلس را برای حذف ربا با خود همراه کنید اعتصاب غذا نکردید؟!
چرا در این بیست سال که پدرانی برای ناتوانی در پرداخت اقساط وامهای ناچیز و ربوی به زندان افتادند و خانواده هایی بی سرپرست شدند اعتصاب غذا نکردید؟!
چرا در ماه هایی که برجام در حال بررسی بود و مملکت در معرض افتادن به چاله ی ورشکستکی و تحریم های تمام نشدتی به بهانه رفع تحریم و دلسوزان نظام به گریه افتادند و مسخره شدند و تهمت شنیدند اعتصاب که هیچ حتی صدای اعتراضی از شما بلند نشد ؟!
چرا در روزهایی که اختلاسهای کلان بیست سال اخیر آبروی نظام را برد اقلا برای حفظ آبروی انقلاب اعتصاب غذا نکردید که نشان دهید لااقل شما برای خوردن و بردن نیامده بودید؟!
آقای بقایی شما با اعتصاب غذا آبرو پیدا نمی کنید فقط شمشیر وهابیون سعودی و اربابان غربیشان را برای بریدن حلقوم انقلاب مستضعفان تیزتر می کنید ؟!
چرا حالا که تمام دشمنان رنگارنگ و ظاهرا متضاد انقلاب از فرقه شیرازی تا سلطنت طلبان و مجاهدین ضدسلطنت و سبز و لائیک و لیبرال با هماهنگی کامل برای براندازی انقلاب به میدان آمده اند زبان درآورده اید و اعتصاب غذا یادگرفته اید؟! تاحالا کجا بودید؟!
رابطه شما با اینها چیست؟!
آقای بقایی حتی اعتصاب غذای شما با هزاران سوال بی جواب مواجه است!
در ادامه ی توهینهای بی سابقه و زنجیره ای به منتخب بخشی از ملت #کارلوس_کیروش سرمربی بیسواد، مزدور و جهنمی تیم ملی فوتبال ایران نیز به تداوم تحریمهای غیر نظامی بعد از #برجام در گفتگو با یک نشریه پرتغالی اشاره کرد و گفت: فدراسیون فوتبال ایران حتی نمیتواند پاداش حضورش در مسابقات جام جهانی را دریافت کند
این مربی دیکتاتور و نوکیسه و از جای معدود تغذیه شونده در ادامه سخنان وحدت شکن خود افزود به دلیل تحریم ها فدراسیون فوتبال ایران نمیتواند هیچ پول مستقیمی به دست آورد
این مربی دلواپس و کاسب تحریم که پیام ملت در انتخابات 29 اردیبهشت را دریافت نکرده با وقاحت تمام افزود ما محدودیتهای مالی و اجرایی زیادی برای تیم ملی ایران داریم که بهدلیل تحریمهایی است که علیه ایران وضع شده است.
پیش از این نیز یکی از مداحان ولایت معاش کشور، قبل از خطبه های نماز عید فطر اشعاری را در نقد برجام و 2030 و اشرافیگری مسئولان خوانده بود که این توهینهای بی سابقه بازتاب گسترده ای در فضای مجازی داشت
البته پیش از آن مداح نیز عده ای از ولایت معاشان در رابطه با پیوند سیاسی و پیوند فکری منتخب فاقد اکثریت فعلی بخشی از ملت با منتخب دارای اکثریت مطلق اکثریت ملت در آغاز دهه شصت شعار داده بودند که باعث جریحه دار شدن احساسات مردم و تشویش اذهان عمومی گردید
#کیروش_باید_عذرخواهی_کند
#بقیه_هم_همینطور
در یک گروه مجازی دیدم همگروهی ها مشغول بحث و جدل در مورد شخصیتهای سیاسی احزاب محبوبشون بودند گفتم بد نیست بنده هم یک توضیحات مختصری بدهم
اولا تفاوت اساسی شیعه با برادران اهل تسنن شخصیت محور بودن یا ولایت محور بودن است به طوری که اهل تسنن همه ی صحابه پیامبر را همچون ستاره گان آسمان در یک شان و رتبه و جایگاه می دانند و اقتدا به هر کدام از آنها را مایه رستگاری و یافتن راه می شمارند و حضرت علی را با دیگر صحابه همچون زبیر و عایشه و ابوبکر و عمر و طلحه الخیر ... که همیشه در کنار پیامبر بوده اند در یک شان و رتبه می دانند و معیار ایشان برای شناخت حق حضور در اطراف پیامبر و داشتن خطابی از پیامبر به ایشان می باشد اما شیعیان بر این باورند که حتی اگر علی ابن ابی طالب علیه السلام تنها صحابه متفاوت با دیگران باشد ملاک حق و باطل بودن با علی است چون وصی پیامبر و داناترین فرد به قرآن مجید به اعتراف تمام مسلمین و نزدیکترین فرد به پیامبر و مصداق انفاس نبی در آیه مباهله و تنها میراث دار و سفارش شده ولایت از روز غدیر و پدر نسل پیامبر و همسر زهرای مرضیه سلام الله علیها و واجد والاترین معیارهای خلیفة اللهی است و اگر تمام صحابه و همسران پیامبر موضعی بگیرند فقط تائید نکردن علی برای ابطال موضع آنها کافی است چه برسد به مخالفت
ثانیا در مورد شخصیت ها هم ملاک چگونگی عملکرد و نزدیکی آنها به اصول مکتب است و نه رفاقت و نزدیکی و حتی نسبت فامیلی به پیامبر یا امام که زن لوط نبی در قرآن سمبل کفار و آسیه زن فرعون در همان قرآن سمبل و الگوئی همیشگی برای همه مومنان تاریخ است
ثالثا انقلابی که مبنای آن در مبارزه با طاغوت و آمریکا و یک کلمه از دو کلمه امامش مبارزه با آمریکاست قطعا نمی توان جریانی را که اهل رابطه با آمریکاست و نسبت به آرمانهای اولیه انقلاب بی تفاوت است به عنوان شخصیت های انقلابی بررسی کرد اما با توجه به حضور این افراد از ابتدای انقلاب در بدنه مسئولیتهای نظام بررسی اینها هم خالی از لطف نیست
و اما بعد
در مورد شخصیتهای به اصطلاح اصولگرا و به اصطلاح اصلاح طلب، هرچند انقلاب ما شخصیت محور نیست و ولایت محور و حقیقت محور هست اما بد نیست یک نگاه مختصر و یادآوری کوتاهی از لیست شخصیتهایی که خط فکری شان قابل تقسیم به این دو خط هست داشته باشیم که ثابت کنیم حتی از این لحاظ نیز برخی از مدعیان چیزی به جز دروغ در چنته ندارند
و اما شخصیت های به اصطلاح اصولگرا
اولا ما به جز افراد انگشت شمار و محدود هیچ شخصیتی را به عنوان شخصیت اصولگرای مطلق قبول نداریم
چون خیلی ها اول ادعای اصولگرایی داشتند اما نبودند و یا بعدا عوض شدند مثلا
قسمتی از سرلیست اصولگرایان در مجلس ششم همین آقای هاشمی با همه ادعاهاش که خودش رو از امام خمینی مبارزتر می داند و آقای روحانی بودند و علیمطهری که تا مجلس هشتم و تقریبا تا حدودی نهم از نظر شناسنامه ی حزبی اصولگرا بودند الان کجا هستند اینها کاری ندارم
مبارزات آقای هاشمی قبل از انقلاب چه بوده و آیا دستگیری های ایشان برای تهیه اسلحه و حمایت از بقول خودشان جوانهای مومن و آگاه مجاهدین خلق و انقلاب "که قبلا یکی بودند" و بعدها به دو شاخه نظامی «بیرون نظام» و شاخه سیاسی «درون نظام» تبدیل شدند بوده از محل وجوهات شرعیه و شخصی و واقعا اصولگرا بوده یا داشته شوخی میکرده و از همون اول در خط رابطه با آمریکا بوده و لو نمی داده یا نه بماند و در کل به فرموده امام بعد از ماجرای ترور مشکوک اشاره کردند که زنده بودنش رو مدیون انقلاب هست:«کور دلان بدانند هاشمی زنده است چون انقلاب زنده است»
اما شخصیتهای اصولگرایی که با خونشان اصولگرا بودنشان رو امضا کردند
شهید رجایی و شهید باهنر که توسط تیم شاخه ی سیاسی سازمان مجاهدین انقلاب (کشمیری ، بهزاد نبوی ، سازگارا و حجاریان ) به شهادت رسیدند
و شهید لاجوردی عزیز که وقتی داشت اسناد دست داشتن اینها در ترور رجایی و باهنر رو لو می داد به شهادت رسید «وصیتنامه شهید لاجوردی»
اما آیات عظام مکارم شیرازی مهدوی کنی، علامه مصباح یزدی، «هاشمی ظاهرا» آیت الله یزدی، آیت الله نوری همدانی و آیت الله جنتی«پای ثابت شورای نگهبان از ابتدا» که همه مورد وثوق امام راحل و تشکیل دهنده گان هسته اصلی انقلاب بودند
اما در مقابل شخصیت سازی ها و شخصیت پردازی ها لیدرهای شناخته شده جریان خاصی که به اصطلاح اصلاح طلب گفته میشند مشهور هستند امثال آقای موسوی رو می بینیم که تا 38سالگی و پیروزی انقلاب در آمریکا بوده حالا به گفته شهید آیت اونجا در تشکیلات ضاله فراماسونری بوده یا نه بماند و چرا شهید آیت که گفته بود در روز رای اعتماد اسناد این موضوع را به مجلس می آورد هرگز به مجلس نرسید و در مقابل شهربانی گلوله باران شد بماند این آقای موسوی حتی یک روز سابقه زندان و تبعید و مبارزه با شاه قبل از انقلاب نداشته
اما در مقابل
علاوه بر شخصیتهای بزرگی چون شهید آیت دبیرکل حزب جمهوری اسلامی، و شهید دیالمه، که مخالفت علنی خودشون رو با موسوی اعلام کردند حاج احمدآقا یکی از مبّرزترین شخصیتهای خط اصیل انقلاب هست که اطاعت محض علنی ایشان در مقابل مقام عظمای ولایت و رنج نامه و مواضع ایشان در مقابل آقای هاشمی و ... شهره خاص و عام هست
البته متاسفانه پسر ایشان «سیدحسن» هم مثل پسر آقا مصطفی «سید حسین»کاملا بر خلاف پدرانشون از آب دراومدند «البته تغییر کردند» که میشود از اینها به عنوان چهره های به اصطلاح اصلاح طلب یاد کرد
باز ما در مقابل آقای سیدمحمد خاتمی رو داریم که باز سوابق مبارزاتی روشنی نداره و تقریبا اصلا نداره
و آقای کروبی که سوابق زندان و مبارزه شون بر علیه رژیم مربوط به سال 88هست البته تا جایی که بنده اطلاع دارم
اما نسل دوم مسئولین افرادی مثل آقای ظریف که حتی در زمان جنگ هم در ایران نبودند و سوابق مبارزاتیشون از همه خانواده های شهدا کمتر هست در شرایطی که بزرگان و نوابغی مثل شهید چمران با اون عظمت علمی از آمریکا آمده بود و حتی بعد از وزارت در خط مقدم می جنگیدند امثال ظریف و یاسر هاشمی و مهدی هاشمی و ... به عنوان نخبگان مملکت در سوراخ موشهاشون در ینگه دنیا بوند
باز در مقابل نسل دومیهای ما کسانی مثل دکتر جلیلی که جانباز هست و دکتر احمدی نژاد که سابقه قابل قبولی در جبهه در کردستان دارند
البته در دو طرف شخصیتهای متعدد دیگری هم هستند که هی رنگ عوض کردند و میشود به آنها هم حزب بادی گفت و البته اکثرا در اندازه ای نیستند که وقت شریف شما رو به خاطرشان بگیریم
واضح اما غریب
اینکه امروز معتقد باشیم که کاملا صاحب نظامی اسلامی شده ایم واقع بینانه نیست و در واقع باید گفت ساده انگارانه است که تصور کنیم که انقلابیون صاحب یک نظام شده اند و اکنون باید مثل همه کسانی که در دنیا صاحب قدرتی میشوند بنشینند و دستمال محافظه کاری به دست بگیرند
باید گفت اینها هرگز نخواهد شد و حتی روزی که انقلاب جهانی ما به لطف الهی پرچم توحید مهدوی را بر تمام قله های رفیع انسانیت در جهان استضعاف برافرازد نشستن و محافظه کاری در کار نخواهد بود
البته هنوز در داخل حکومت مسائل زیادی هست که با انقلاب اسلامی ما سازگاری ندارد و چون استخوانی در گلوی انقلاب گیر کرده است شیوه بانکداری مبتنی بر ربای ما و دانشگاه های ما که در متون آکادمیک خود کفر و الحاد و نفی اخلاق و هویت انسانی را پی می گیرند و جامعه ما که بنیادهای اخلاقی غربی و سنتی و مدرن آن در مسائلی مانند ازدواج و رفتار اجتماعی مثل همه جوامع اسما اسلامی تناسبی با اسلام ندارد
بله ما آمده ایم که عوض کنیم خودمان را کشورمان را و دنیا را نظامهای اجتماعی را و نظامهای حکومتی را و تا اینها در حد مطلوب عوض نشود به لطف الهی پا پس نخواهیم کشید
K بله این اولین بار نیست که سعوی ها دستمال کشی و ... مالی صهیونیست را خیلی علنی انجام می دهند نمونه اش در جنگ اسرائیل علیه لبنان که حتی دعا کردن برای لبنانی ها را هم حرام و قدغن اعلام کردند این روزها هم که شاهزاده ترکی الفیصل افتخار علنی دیگری را برای سعودی ها به ثبت رساند و اینگونه در برابر ارباب بی صفت خود اعلان بندگی و بیعت و خاکساری کرد؛ البته این پاچه خواری ها درد صهیونیستها را در مورد ایران تازه میکند که چرا روزی نمی رسد که کسانی از مسئولین ایرانی پاچه خواری و دستمال به دستی علنی ما را انجام دهند ( مرگ بر ایالات صهیونیستی انگلستان !! )