آیا خداوند بزرگ است ؟ تفاوت خدا بزرگه با الله اکبر چیست ؟
و آیا استفاده عبارت کبیراً کبیرا در اذان و شناخت خداوند صحیح است؟
اگر خداوند را جسم یا محدود در زمان و مکان بدانیم مثل مسیحیت ، وهابیت و بهائیت و سایر ادیان استفاده از این عبارت منافاتی با عقاید ما نخواهد داشت اما در اسلام اصیل خداوند بزرگ نیست بلکه بزرگوار و اکبر مما یوصف است یعنی قدرتمند تر مسلط تر و برتر از هر آنچه نتوانیم تصورش را بکنیم است
آیا مخترعین بزرگی که به بشر خدمت کرده اند به خاطر اختراعشان حتما به بهشت می روند؟
وقتی کسی خدمتی به خلق خدا می کند اگر برای مشهور شدن و به قول معروف ریاکارانه باشد یقینا تأثیر مثبتی در پرونده او نخواهد داشت چیزی که در یک عمل مهم است نیت آن است و الاعمال بالنیات به همین معنی است
اما اگر این خدمت به عشق مهربانی خداوندی و برای نزدیکی وجودی به خدای مهربان (یعنی خلیفة الرّحمن شدن باشد) حتما عمل سنگینی در ترازوی اعمال اوست
قربة الی الله یعنی چه؟ این که میگویند پیامبر اسلام به حد قاب قوسین او ادنی رسید آیا به این معنی است که فاصله مکانی اش با خداوند کم شد؟؟! و آیا عملی که برای خداست میتواند مهربانانه باشد؟
قربة الی الله به معنی (به قصد نزدیک شدن به خدا) ست اما از نظر وجودی و همان طور که در سوال قبل اشاره شد یعنی کسی عاشق خدای مهربان و عاشق خدای ستار العیوب و عاشق خدای علیم و عاشق خدای غیور بشود و از نظر صفاتی بخواهد محو در او باشد
وقتی عیب کسی را می پوشاند لذت ببرد که یواش یواش دارد مثل معشوقش به زیبایی عیبهای مردم را می پوشاند ، وقتی مهربانی میکند لذت ببرد که دارد یواش یواش رحمن و رحیم می شود و...
این که در قرآن آمده است که انسان از گل آفریده شده آیا منافاتی با عقیده دانشمندان نسبت به وجود تمام عناصر طبیعت در بدن انسان ندارد؟
طبق عقیده همان دانشمندان (به عبارت بهتر محققان) تمام عنصر شناخته شده طبیعت در خاک موجود است و این یکی از معجرات علمی قرآن است
قضیه ازدواج با دختر نابالغ در اسلام چیست و آیا این حکم ظالمانه و غیر اسلامی نیست؟
اولا جاری شدن این صیغه محرمیت (زن و شوهری) با اجازه پدر دختر بوده و به فتوای مراجع در این مدت عمل خاص زناشویی با چنین همسری حرام بوده و این ازدواج میتواند با عدم رضایت دختر بعد از بلوغ خاتمه یابد
دادن چنین وکالتی به پدر دختر به معنی عادی بودن وقوع آن نیست بلکه با توجه به وجود بعضی از نابسامانی های خانوادگی از قبیل پیری و ناتوانی پدر دختر در تأمین معاش این اختیار مثلا میتواند در صورت وجود خطر مرگ از گرسنگی برای کودک به کار بیاید و چون اگر واقع نگر باشیم کمتر اتفاق می افتد که شرایط با فرزند خواندگی مساعد باشد اما ممکن است مردان ثروتمندی پیدا بشوند که بخواهند در سنین بالا همسر نوجوان و زیبایی داشته باشند اجازه استفاده از خیالات دور و دراز این افراد به فقرا داده شده است
1 - در این مدت عمل جنسی حرام است و اگر مرد مرتکب این عمل شده و منجر به عیب پیدا کردن دختر بشود یک دیه کامل (قتل) و یا نصف آن به دختر تعلق می گیرد
2 – در این مدت تأمین نفقه و مسکن و مایحتاج دختر بر مرد واجب است
آیا وجود کلمه های مثل مغرب و مشرق در قرآن دلیل تحریف یا غیر وحیانی بودن قرآن نیست؟
همان طور که می دانید امروزه همه دانشمندان به صورت مصطلح از این کلمه ها استفاده می کنند و وجود کلمه های east و west در میان حرفهای آنها به وفور یافت میشود و همان طور که می دانید قرآن کتاب نجوم نیست
اما با این وجود قرینه های در قرآن هست که به معلوم بودن کرویت و حرکت زمین اشاره دارد
هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِن رِّزْقِهِ وَإِلَیْهِ النُّشُورُ (15)ملک
همان طور که گفتیم در قرآن زمین به زلول یعنی شتر بی تکانه و تیز رو تشبیه شده و البته می توانست به پرنده هم تشبیه شود ولی در این صورت دیگر اعراب آن زمان تحمل نمی کردند
خداوند چگونه بر همه چیز مسلط و محیط است ؟!
اینکه خداوند بر همه چیز احاطه دارد در نگاه اول کمی عجیب است اما با مثال گونه ای میتوان به خوبی این مسأله را فهمید
شما با اشعه ایکس پشت دیوار را می توانید ببینید با میکروسکوپ و نانوسکوپ ذرات ریز و بسیار ریز را و با تلسکوپ اجرام دور کیهانی را وقتی در مکان مرتفعی باشید کیلومترها آنطرفتر کلیاتی را می بینید
اما یک گیاه کوچک فقط تا یک متری خود را درک می کند گیاه نمی تواند حس بینائی و درک شما را از محیط باور کند
اگر یک ملیون معادله دومجهولی را در مقابل یک چیت ( ریزپردازنده = میکروپروسسور ) نسل جدید بگذارید و برای همه یک اینتر بزنید جواب شما در یک ثانیه آماده است گاهی یک میلیاردم ثانیهزمان زیادی است
پس ممکن است کسی باشد بسیار سریع تر از ابررایانه ها بی نهایت تیز بین تر از ما که بی نهایت تیز بین تر از گیاه و خفاش هستیم و بدون نیاز به وسیله که بتواند در یک ثانیه با همه ملیاردها ملیارد مجود عالم ارتباط داشته باشد و اصلا کلمه بتواند برای او که خارج از زمان و مکان و خیال ماست چیز کوچکی است
آلبرت اینشتین(فوت 1955 م) در رساله ی پایانی عمر خود با عنوان: "دی ارکلرونگ" Die Erkla"rung - von: Albert Einstein – 1954 یعنی:"بیانیه" که در سال 1954 آن را در امریکا و به آلمانی نوشته است - اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح میدهد و آن را کاملترین ومعقولترین دین می داند. این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه ی اینشتین با آیت الله العظمی بروجردی (فوت1340ش =1961م) است که توسط مترجمین برگزیده شاه ایران محرمانه صورت پذیرفته است اینشتین در این رساله "نظریه نسبیت" خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از (نهج البلاغه) وبیش از همه (بحارالانوار) علامه مجلسی (که از عربی به انگلیسی توسط حمید رضا پهلوی (فوت1371ش) و.. .ترجمه وتحت نظر آیت الله بروجردی شرح می شده) تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمیشود وتنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده "نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده اند.
از آنجمله حدیثی است که علامه ی مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم(ص) نقل میکند که: هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی میخورد و آن ظرف واژگون میشود.اما پس از اینکه پیامبر اکرم(ص) از معراج جسمانی باز میگردند مشاهده میکنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است ...اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه ی "نسبیت زمان" دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن مینویسد...همچنین اینشتین در این رساله "معاد جسمانی" را از راه فیزیکی اثبات میکند(علاوه بر قانون سوم نیوتون=عمل وعکس العمل). او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول معروف "نسبیت ماده و انرژی" میداند:
E = M.C2 >> M = E :C2
یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عینا" به ماده تبدیل شده و زنده خواهد شد. او همچنین در همین رساله عقیده ی به "وحدت وجود" را از خرافات های شایع شده توسط ملا صدرا تلقی کرده و آن را از دیدگاه "فیزیک کلاسیک" و "فیزیک نسبیتی" به شدت مورد حمله قرار می دهد ...بطور خلاصه: او میگوید: هر موجودی دارای حیطه و مرز فیزیکی خاص خود است(حیز وجودی) که امکان ندارد با موجود یا وجود دیگری اتحاد یا وحدت داشته یا بیابد...در رابطه با "عقل" نیز با کمال شگفتی - انیشتین نظریه ی اخباریون شیعه را ( که عقل را نسبی میدانند و در حریم شرع و دین آن را بکار نمیبرند) صحیح دانسته و میگوید: حق با اخباری های شما ست وهنوز زود است که مردم این را بفهمند..اصل نسخه ی این رساله اکنون جهت مسائل امنیتی به صندوق امانات سری لندن - بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی- سپرده شده و نگهداری میشود... ـ (منبع)
در ادامه نیز فرمول ریاضی خاصی برای "عقل نظری بشر" ارائه داده و "نسبیت" آن را اثبات میکند... . اینشتین در این کتاب همواره از آیت الله بروجردی با احترام و به لفظ"بروجردی بزرگ" یاد کرده و از شادروان
پروفسور حسابی نیز بارها با لفظ"حسابی عزیز" یاد کرده است.
3000000دلار بهای خرید این رساله توسط پروفسورابراهیم مهدوی( مقیم لندن) با کمک یکی از اعضاء شرکت اتومبیل" بنز" از یک عتیقه فروش یهودی بوده و دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خطشناسی رایانه ای چک شده و تایید گشته که او این رساله را به دست خود نوشته است.
آلبرت اینشتین در رساله ی پایانی عمر خود با عنوان: “دی ارکلرونگ”Die Erkla”rung - von: Albert Einstein - 1954یعنی:”بیانیه” که در سال 1954 آن را در امریکا و به آلمانی نوشته است اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح می دهد وآنرا کاملترین ومعقولترین دین می داند.این رساله درحقیقت همان نامه نگاری محرمانه ی اینشتین با آیت الله العظمی بروجردی است که توسط مترجمین برگزیده ی شاه ایران محرمانه صورت پذیرفته است.اینشتین در این رساله “نظریه ی نسبیت” خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از (نهج البلاغه) وبیش از همه (بحارالانوار) علامه مجلسی تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمی شود وتنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده “نسبیت” را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده اند. از آنجمله حدیثی است که علامه ی مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم(ص) نقل میکند که: هنگام برخاستن اززمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی می خورد و آن ظرف واژگون میشود.اما پس از اینکه پیامبراکرم(ص) از معراج جسمانی باز میگردند مشاهده میکنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است …اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه ی “نسبیت زمان” دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن می نویسد…همچنین اینشتین در این رساله “معاد جسمانی” را از راه فیزیکی اثبات می کند(علاوه برقانون سوم نیوتون=عمل وعکس العمل). او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول معروف “نسبیت ماده و انرژی” میداند: E=M.C 2 >> M=E:C2یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عیناً به ماده تبدیل شده و زنده خواهد شد.اینشتین همواره از آیت الله بروجردی با احترام و به لفظ”بروجردی بزرگ” یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها یاد کرده با لفظ”حسابی عزیز“………………………
نمایش همزمان در یک خط کوتاه
حکم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ( که مجوز افتا را برای طلاب علوم دینیه صادر می کنند ) در مورد شیخ یوسف صانعی مبنی بر مرجع نبودن او خشم ضد انقلاب خارج نشین ( که ید طولائی در اهانت به قرآن و عترت دارند ) را برنگیخت ؛به طوری که مثلا سایت بالاترین ( که ارسال کننده گان مطالب آن باید حداقل 15000 درجه خباثت داشته باشند و خباثت باید از تک تک کلمه هایشان بچکد ) دیشب با مطلبی توهین آمیز به آن آیات عظام که در برابر بدعتهای شیخ موضع گرفته اند اهانت کرد
گفتنی است شیخ یوسف صانعی اخیرا با فتاوائی عجیب که مخالف مسلمات مذهب شیعه و بعضا حتی اهل تسنن است ربا را در قرض های غیر اضطراری حلال 1 ؛ ارث بردن کافر از مسلمان را صحیح2 ؛حکم ارتداد را در صورت از روی علم و آگاهی بودن متفاوت3 دیه زن را که به حکم اسلام نان آور خانواده نیست و خسارت آن شکلی دیگر است برای اولین بار در اسلام مساوی دیه مرد می داند 4 که همه این چهار مورد نه تنها در مذهب تشیع بلکه در میان اهل تسنن نیز برای اولین بار اتفاق می افتد و ایشان برای این فتاوا باید قبلا اعلام عصمت و رسالت می کردند که متأسفانه فراموش شده
پس با چنین اوصافی وقتی کسی که خود را مرجع می داند با قرآن و سنت و عترت اینگونه برخورد می کند نباید زیاد از یک لات بی سروپای چاله میدانی انتظار داشت که حرمت قرآن و امام حسین را نگاه دارد
1) توضیح المسائل، ص 382 .
2) روزنامهی اعتماد ملی، 11/11/84، ص 7 .
3) روزنامهی صدای عدالت، 12/11/84، ص 11
4) روزنامهی کارگزاران، 23/6/86، ص 6 .
در سایت رجا نیوز موارد بیشتری از فتاوای خارج اختیار مراجع صانعی آمده است که در ادامه مطلب درج می شود
جمعی از فضلا و اساتید حوزه علمیه قم با انتشار بیانیه ای مبانی فتاوای و نظرات فقهی شیخ یوسف صانعی را به چالش کشیدند.
به گزارش رجانیوز متن این بیانیه فقهی و علمی به این شرح است:
بسماللَّه الرّحمن الرّحیم
فتاوای آقای صانعی در عیار فقاهت
.......................................................................................
1) در دیدار با رئیس
2) روزنامه اعتماد، 14/2/85، ص 2
3) تحریر الوسیله، ج 2، ص 558، مسألهی 26
4) شیخ طوسی، کتاب الخلاف، ج 5، ص 254، مسأله 63؛ مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ج 14، ص 322؛ سیدمحمد جواد حسینیعاملی مفتاح الکرامة، ج 21، ص 175
5) جواهر الکلام، (15 جلدی) جلد 15، ص 175 .
6) روزنامهی کارگزاران، 23/6/86، ص 6 .
7) روزنامهی شرق، 12/3/86، ص 5 .
8) کتاب الخلاف، ج 5، ص 254 .
9) جواهر الکلام (15 جلدی) ج 15، ص 276 .
10) کتاب الخلاف، همانجا؛ وسائل الشیعه، ج 29، ص 205-206، ابواب دیات نفس، باب 5، ح 1-4؛ مستدرک الوسائل، ج
11) تحریر الوسیله، ج 2، ص 519 .
12) جواهر الکلام (15 جلدی) ج 15، ص 50-51 .
13) کتاب الخلاف، ج 5، ص 145؛ بدایة المجتهد، ج 2، ص 395 .
14) در دیدار با رئیس مرکز پژوهشهای زنان، 24/7/79؛ هفته نامهی گوناگون، 8/6/82، ش 28، ص 6 .
15) جواهر الکلام (15 جلد) ج 15، ص 51 .
16) روزنامهی توسعه، 13/5/81، ص 1 .
17) روزنامهی کارگزاران، 16/3/86، ص 14 .
18) جواهر الکلام (15 جلدی) ج 10، ص 708 .
19) سیدعلی طباطبایی، ریاض المسائل، ج 10، ص 272؛ سیدمحمد عاملی، نهایة المرام، ج 1، ص 221؛ یوسف بحرانی، الحدائق الناضرة، ج 24، ص 113؛ کتاب الخلاف، ج 4، ص 341 .
20) روزنامهی اعتماد، 18/3/83، ش 563، ص 2 .
21) مجمع المسائل، ج 1، ص 431س 1304؛ ص 432، س 1305؛ ص 436، س 1317.
22) توضیح المسائل، ص 382 .
23) جواهر الکلام (15 جلدی) ج 9، ص 8 .
24) موفق الدین بن قدامه و شمس الدین بن قدامه، المغنی و الشرح الکبیر، ج 4، ص 390 .
25) برای مطالعه رجوع شود به. ربا، پژوهش ممتاز واحد تحقیقات اقتصادی جامعه مدرسین، ص 299-308 .
26) روزنامهی شرق، 28/5/83، ص 4.
27) رک : مستمسک العروة العروثقی، ج 1، ص 323؛ مأة قاعدة فقهیة، ص 163-164؛ تحریر الوسیله، ج 1، ص 144، مسأله 10؛ المبسوط فی فقه الامامیه، ج 6، ص 284 .
28) روزنامهی صدای عدالت، 12/11/84، ص 11 .
29) رک : موسوعة جمال عبدالناصر الفقهیه، ج 4، ص 252-254؛ التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ج 2، ص 60-61؛ ذکری الشیعة، ج 1، ص 115؛ کشف اللثام، ج 1، ص 402؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج 13، ص 314؛ ایضاح الفوائد، ج 4، ص 547؛ مفتاح الکرامة، ج 1، ص 245 .
30) جواهر الکلام (15 جلدی) ج 12، ص 458-459 .
31) الروضة البهیة، ج 2، ص 391 .
32) روزنامهی اعتماد ملی، 11/11/84، ص 7 .
33) مسالک الافهام، ج 13، ص 20 و مانند آن: ریاض المسائل، ج 14، ص 209 .
34) جواهر الکلام (چاپ داراحیاء التراث العربی) ج 39، ص 16؛ کفایة الاحکام، ج 2، ص 791 .
35) روزنامه اعتماد،
36) روزنامهی آفتاب یزد، 17/9/86، ص 9 .
37) تذکرة الفقها (چاپ قدیم)، ص 638 .
38) مدارک العروة، ج 29، ص 17 .
39) وسائل الشیعه، ج 20، ص 517-519، احادیث باب 1 و 2 .