در واکنش به کشتار مردم بی دفاع غزه
سلام
برادران مهمان نواز و عرب توجه فرمائید
(الامراء الاعزا العربی فی کل موطن و موقف علی التخصیص الامیر عبدالله بن سعود و امیر الافضل مبارک هذه هدیتنا الرخیصه نقدم)
برادران هخامنشی و وطن پرست آریایی اصیل عزیز توجه فرمائید
(ادم دهیونام وزرگ خشایشیه هیدیکیه)
عزیزان پان ترکیست و درگیر در مناقشه قره باغ در سال 1991 میلادی توجه فرمائید
(بوتون بویوک قولوو میلی تورک ایستکلی آرکاداشلاریمیز عینایت قلسینلار)
تمامی مصرف کننده گان و فروشندگان بیدار و هشیار گوشی های نوکیا و موتورالا
تمامی نوشندگان و فروشندگان هشیار و بیدار پپسی کولا و کوکا کولا
توجه فرمائید
تمامی زنان آزادیخواه و مبارز در کشورهای اسلامی توجه فرمائید
در پی مجاهدت های خستگی ناپذیر و بی وقفه و دلیرانه شبانه روزی شما دولت فخیمه و جهان شمول شما به موفقیتهای چشمگیری در امر مبارزه با تروریسم در غزه دست یافت
امروزه تمدن ما در غزه دروازه های چشگیر تمدن را یکی پس از دیگری به روی بشر می گشاید
تأسیس نسل سوم موقعیتهای کشتار و دموکراسی رادر غزه به شما تبریک میگوییم
این چه می بینید سرویس پک 3 دموکراسی آمریکایی است
این فقط قسمت کوچکی از الطاف دولت فخیمه تمدن ساز و بی بدیل ایالات متحده است
دولت اسرائیل در ادامه اقدامات بشر دوستانه و حقوق بشری خود برای مبارزه با تروریسم است که هزار تا بچه فلسطینی رو کشته و چند ده تا نوزاد ناقابل به خاک و خون کشیده
دولت اسرائل آمادگی دارد تا لیسانس محصولات دموکراتیک خود را به همه کشورهای اسلامی و عربی ارائه کند
امروزه خفه خون گرفتن شما بزرگترین خدمتیه که میتونید به بشریت بکنید
دموکراسی چه قـــدَر ناز و خوب و زیبا بود
دموکراسی پر از احساس و مهر و معنا بود
دانلود تمامی کتابهای استاد مطهری /صهیونیسم و بهائیت/خلیج وحدت (جدید)/آشنایی با بهائیت /یا ابا صالح المهدی ادرکنی (سلام الله علیک)/جوانان و مبارزه با خود ارضایی/مشکلات و درمان خود ارضایی/مــــــــــــاه و مــــــــــــــــــهـــــر/*/بیائید بهائی شویم!(در نقد بهائیت)/*«فیلترشد»/قلمرو ممنوعه (بهائیت ممنوع!)
ادامه لینکها و لینکهای وبلاگ کافشین . بلاگفا
عرشیا/سرباز113/حالا
آقاسعید کرمانشاهی
آستان جانان (نماز)
ش مثل شهادت
رد پای احساس
/**/شاید این جمعه بیاید شاید/**/
من ایرانیم افتخام شهادت
اتحاد و انسجام اسلامی
یاداشتهای دریا
دفتر بسیج طلاب آ . شرقی
آقا رضاvarcoly1
لینکهای وبلاگ کافشین . بلاگفا
یاداشتهای یک نامسلمان
روستای تیمورلو
/*پیوندهای دیگر - پیوندهای دیگر*/
شهید
اتحاد و انسجام اسلامی
مرتضی (آیا می خواهید متحول شوید
دفتر بسیج طلاب آ. شرقی
سرود بودن من (انتظار موعود)
دفاع از عقاید شیعه و نمایش شمه ای چهره کریه وهابیت
آهسته سوختن
/**/شاید این جمعه بیاید شاید/**/
دفترچه اشعار آقا مهدی
فرشته محبت
*/عطر گل یاس/*
یاسهای سفید
اسلام و قرآن
شرهانی
تا نیمروز
نسیم ظهور
اس ام اس مذهبی
راه سبز لاله های سرخ را به یاد دار
مرغ عاشق سپید را که آسمان برای او تپید را به یاد دار
سبز باش و سرخ چون سپید چون امید
ادامه مطلب شعریست در مدح بی بی از یک ناشناس(وقتی شما شدی نخ تسبیح قطره ها!)
شعری از یک (ناشناس)
گفتند وزن و قافیه تعطیل میشود
قحطی استعاره و تمثیل میشود
قوت گرفت شایعه ، میگفت بعد از این
هر صورتی به آینه تحمیل میشود
حتی خبر رسید که از سردی هوا
گلدسته چند ثانیه قندیل میشود
پرگار تا نود درجه رفت ناگهان
مژده: شعاع دایره تکمیل میشود
یک حوریه به قالب انسان حلول کرد
از این حلول هر چه که تشکیل میشود
در مصرعی خلاصه کنم حرف خویش را:
زهرا به قلب فاطمه تنزیل میشود
از آن شبی که روی زمین کرده ای نزول
هر آیه با شئون تو تحلیل میشود
تو چشمه ی شگفتی و انجیر میدهی
تحریف قطره های تو انجیل میشود
گاهی درخت میشوی و میوه های تو
خامش غذای سفره ی جبریل میشود
تو سیب میشوی و تو را میل میکند
سرخی گونه هاش که تکمیل میشود
تو میشوی خدیجه و او با وجود تو
حس میکند به آمنه تبدیل میشود
وقتی شما شدی نخ تسبیح قطره ها
هم مشرب فرات ، لب نیل میشود
وقتی تو ای الهه ی دریا غضب کنی
ماهی بالدار ، ابابیل میشود
طفل تو مبدا همه ی اتفاقها ست
هر سال با حسین تو تحویل میشود
این شعر را ببخش اگر " تو " زیاد داشت
خانم ، غزل ، بدون "تو " تعطیل میشود
کپی شده از
http://mouood213.blogfa.com
عزیزانی که با شاعر این ابیات آشنایی دارند بنده رو هم مطلع کنند
آیت الله حسینعلی منتظری درگذشت
( این پست بر له یا علیه کسی تنظیم نشده است )
|
بنا به خبر خبرگزاری ها وی به دلیل کهولت سن و بیماری در سن 87 سالگی دار فانی را وداع کرد
همون طوری که باید بدونید من یه بسیجی ام و قاعدتا طرفدار آیت الله منتظری نیستم
البته امیدوارم آیت الله منتظری هم مشمول رحمت واسعه خداوندی بشه
ولی چند تا مسأله به ذهنم رسید که تقریبا برای همه درگذشتگان میشه مطرحش کرد
اولش یه مسأله کاملا نامربوط
وقتی سقف امید به زندگی معمولی توی ایران80 ساله اون آقائی که 67 سالشه ( میر حسین موسوی )باید دیگه سرپیری معرکه گیری راه نندازه و اون یکی هم که دیگه هیچ یه پاش لب چیز داره با ننه جونم و نن جونم دکون مسخره می گردونه ( کروبی ) هواسش به توشه آخرتش باشه ما اکثر العبر و اقل الاعتبار ( مولا علی علیه السلام ) ( چه زیاد است عبرت و چه کم است عبرت گیر ) یعنی معمولتا و قاعدتا 13 سال دیگه فوقش باید فکر حلوای مرغوب بشه برا 67 ساله اش حالا حضرت آیت الله العظمی منتظری 87 سال زندگی کرد که خودش یه رکورده برای مملکتی که توش متوسط زندگی نزدیک 60 ساله و سقف امید به زندگی 80 سال
تازه خیلی از ماها تو همین جوونی می میریم که من یکی خودم ممکنه از همینا باشم
هان ای دل عبرت بین
اگه من و تو طلبه ایم اون مرجع تقلید شد و رحلت کرد اگه من و تو جوونیم اون 87 سال زندگی کرد ولی آخرش پیری بردش اگه من و تو رو 10000 نفر می شناسند شاید 10 ملیون نفر آدم بهش احترام قائل بود چیزی که حتمیه زیاد فرق نمی کنه چند روز کمتر و بیشتر
هر که باشی و به هر جا برسی آخرین منزل دنیا این است
سال 82 بود و من دانشجوی سال سوم ادبیات پیام نور تبریز ، دانشجوئی که احساس می کرد حرفهای گفتی زیاد داره اما کسی نمی شنوه و یواش یواش داره همه زیبائی های دلشو می پوسونه وقتی یه رز هفت رنگ زیبا دیده باشید یه همچی حالی دارید می خواین به همه نشونش بدید ...
چند بار چند تیکه کاغذ نوشتم و انداختم توی صندوق نشریه بسیج دانشجوئی( نشریه فردا ) ولی انگار نه انگار مث اینکه کسی نمی دیدشون تا اینکه با شـــهید سید جعفر موسوی آشنا شدم اون روزا سید ما رئیس بسیج دانشجوئی بود و اختیار دار نشریه منم اونجا یه فکری به سرم زد : باهاش رفیق شیم و از رانت انتشاراتیش استفاده کنیم ؛ همین بود که در درددلو باز کردمو بعد اینکه کلی خودمو تحویل گرفتم و گفتم سید جان ما حیفیم و از این حرفا که جامعه علمی از ما محروم نمونه و کلی قلمبه دیگه فکر کنم سید هم مثل آدمای ندید بدید و بی سواد داشت گوش می کرد و ما رو تأئید می کرد آخر سر هم بهم قول داد که حرفامو براش بفرستم و چاپ کنه تا این که این غزلو براش فرستادم ( که انصافا هم غزل بدی نشده ) :
مخلوق تو شد تا که به دل جا بکند عشق
این گونه مهیّای تو دلها بکند عشق
در سجده دل ار بهره تماشای تو برخاست
بر ساحل دل حمله چو دریا بکند عشق
دنیا و قیامت چو دو پروانه عشقند
پروا نکند قتل دو دنیا بکند عشق
پروا نکند اهل بنادر بشود غرق
از قتل کسی کی شده پروا بکند عشق
روی تو بود نیک و خصال تو بود خوب
در هجر تو دل را پر خونابه کند عشق
صبر و غم عشق تو به یک سینه نشد جمع
در برگ شرف نقد شکیبا بکند عشق
شعرم چاپ شد و همه صفحه آخرو مال خودش کرد یه صفحه وسط هم بچه های نشریه کلی تحویلمون گرفتند و مخصوصا از همه با حال تر اینکه نوشته بودند سید ما شونصد بار نامه مو از بالا به پائین و از پائین به بالا خونده و کلاس گذاشته و افه اومده و من هم الان بعد از سالها هنوز وقتی اون قسمتو می بینم شونصد بار می خونمش این که یکی از دختر خانومای نشریه گویا نوشته بودند که نشریه ما هر روز دارد کریم تر می شود و موهای ما سفید تر خلاصه این که کلی چالمون کردند زمین
چند ماه بعد .................
رجب و شهریور 1382 هجری شمسی
من پشت در دانشگاه چشمم به یک کاغذ افتاد ( شهید سید جعفر موسوی )
و دستم شل شد... کتابامو برداشتم رفتم تو سید رفته بود روی میز دفتر نشریه یه نسخه از نشریه آذرپیام بود و صفحه آخر نشریه مقاله سید ما : ( گفتم مقاله ؟! یه غزل سپید ؟! )
:
اشک اگر می تواند جاری نشود
...
زمان اگر مرد است تا مرز صبح پیش برود و مرا هم با خود ببرد !!!!!!!!!!!!!!
ای مرغ چمن عشق ز پروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
صندوق نظر و یادداشت