روزگاری سمت نگاه آفتابگردانها به خورشیدی بود که امروز در میان ستاره تقلبی داود محصور شده است
روزگاری سمت رودها به دریائی می ریخت که امروز مرده است
دریائی از مرواردید های سبز و درشت از جنس نور
امروز هم سمت نگاه آفتابگردانها به همان سوست
امروز هم رودها قصد همان دریای خشکیده را دارند
گفتم خشکیده آری
دریای مرده
دریائی از رودهای جدا از هم
دریائی که در گوشه ها غبار می شود
دریائی از نمک
دریائی از خون دل
بیائید در حاشیه شط الاسلام فردا اردو بزنیم
روزگاری روبروی قبة الصخره می ایستادیم
فردا هم خواهیم ایستاد
از همین امروز
به امید روزی که خدا آمدن او را بخواهد
تا او بیاید و باز هم خورشید ما از آن میانه به درآید
سلام بر تو ای مولای خوبان ای امام رئوف ای ای کریم ترین بنده خدای کریم
ولادت فخر کائنات و سرور زمین و زمان امام حسن مجتبی مبارک باد
تولدت مبارک آقا جان
حسن غریب زمین است و آسمان حسنی است
و هرچه خوشه و هر قدر کهکشان حسنی است
حسن تمام علی صحبتش کلام علی
علی تمام حسن میر عاشقان حسنی است
محمدیست جمالش کمال او چو رسول
رسول خاتم پیغمبران حسنی است
فضای لایتانهی ستارگان فلک
و ذره ذره کیهان بی کران حسنی است
بود غلام حسن ماه عاشقان عباس
امیر لشکر و فخر حسینیان حسنی است
نگاه عیسی مریم به یوسف زهراست
عزیز فاطمه در آخرالزمان حسنی است
به رد پای حسن می روند چلچله ها
که هر چه عاشق و هر بی نشان حسنی است
اگر چه بنده ناچیز ذولجلال است او
بگو خدای زمین ، خالق جهان حسنی است
قیامتی که خدا وعده داده در راه است
و هشت پهنه فردوس تا جنان حسنی است
به حُسن خُلق و وفا کس به یار ما نرسد
گل همیشه بهاری که بی خزان حسنی است
اگر چه هنوز هیچ منتقدی در مورد این غزل تقریبا سیاسی اظهار نظر نکرده ولی بنده به عنوان راقم این سطور حس خوبی نسبت به این ابیات دارم و معتقدم این غزل اگر چه از نظر زیباشناختی در سطح عالیی قرار نداره ولی میتونم اونو در بین اشعارم یکی از بهترینها به حساب بیارم
خواب دیدم که خواب آزاد است
در اروپا حجاب آزاد است
مروه شربینی آن طرف ها بود
گفت حتی نقاب آزاد است
خوب و بد واقعا نمایان است
واقعا انتخاب آزاد است
نقد افسانه ی هولوکاست
مثل آهنگ پاپ آزاد است
مثل شیطان پرست و فتنه پرست
راه اسلام ناب آزاد است
توی این عالم پر از شداد
کاوه سان انقلاب آزاد است
از برای خدا نه بهر غذا
تا ابد اعتصاب آزاد است
بعد طوفان برای فاجعه ها
بهر حق التهاب آزاد است
چند روز است غرب مهتابی است
گفتن از آفتاب آزاد است
نغمه آفتابگردانها :
«آفتابا بتاب» آزاد است
تشنگی داستان دنیا بود
حال رویای آب آزاد است
حضرت نائب الامام ، یاور عاشقان ، سلام
ای تو عزیز فاطمه سید احمدی مقام
ای تو نوای نای و نی ای تو خم و بساط می
پیر خمین پیر تو ، با تو شدست غصه طی
با تو صدای آسمان ، صیحه آسمانیان
همچو مسیح در صف مهدی صاحب الزمان
از کفم آبرو شده ، این تو چنین نکو شده
بی تو نماز بی وضو ، با تو چه زیر و رو شده
با تو ستاره می شوم ، دردم و چاره می شوم
کلمه گنگ و مبهمم ، شعر هزاره می شوم
دل که بهانه جو شده ، با تو فرشته خو شده
ای که به شوق خنده ات رشته اشک جو شده
لشکر فتنه را دهد هر چه شکست خال تو
دست شکسته ات بود در دل عرش بال تو
گرچه هنوز خسته ام در غم خود شکسته ام
عهد شکسته را ولی با تو دوباره بسته ام
هر چه که غرق مشکلم ، از غم خویش غافلم
با تو فقط یکی است غم ، محو غروب ساحلم
هر چه که خوب مال تو ، هر چه که گل خیال تو
هر چه که خوب گفته ام ، باز زدم مثال تو
قافیه تنگ شد ولی ، غوک نهنگ شد ولی
منتظریم بشنویم طبل به جنگ و یا علی
از تو سوال می کنم ، آن گل بی نشان کجاست
بر سر قبر مادرش ، یا که کنار مصطفاست
از تو سوال می کنم پیر شدیم بی خبر
« حضرت صاحب الزمان » کی برسد ز ره ؟ ، سحر ؟!
شد شب تارما سیاه ، نغمه تارها تباه
ما که دوباره گم شدیم ، ای مه ما بیا ز راه
سرور کافشین بیا ، ای شه هند و چین بیا
آب نهان توئی و ما تشنه ، تو شاه دین بیا
عکسی که می بینید مال چند روز قبله که با یک دوربین بی کیفیت موبایل از نوع Z530 و توی هوای شدیدا ابری و نور کم ساعت 06:11 دقیقه غروب و بدون فلاش گرفتم
بله اشتباه نکردید شکوفه ای که دستمه ماله همین چند روز پیشه ?? مهر ماه 1389 هر کی شک داره می تونه از برگ قهوه ای توی عکس بپرسه البته چون عکس رو بریدم تاریخی که در properties عکس هست مال امروزه چهارشنبه بیست و هشتم مهر لینک یه عکس همزمان رو هم گذاشتم که اگه بخواین با مسئولیت خودتون می تونید ببینید ، از دادن اطلاعات بیشتر شرمنده ولی اگه بخواین فکر کنم تا چند روز دیگه بتونم از این شکوفه ها براتون بیارم البته ممکنه هزینه اش یه کم بالا باشه ، ولی خوب چون شمائید و یه جورائی آشنا هستید براتون مایه کاری حساب می کنم 2000000 تومن خودمون خیرشو ببینید !! آخه دیگه دلار و یورو هم معلوم نیست چقدر بتونند اعتبارشونو حفظ کنند! امیدوارم این شکوفه ها نوید پائیز و زمستانی بهاری رو برای همه خوبان داشته باشه
بیا شکوفه پائیزی ، که تو بهار دل انگیزی
بیا تو از طرف مستان که سال را تو به ریزی
بیا بیا که تو دلداری تو ردّ خواب مرا داری
که هر چه لاله زمستان شد که هر چه گل شده بازاری
بیاور آن قدحستان را غروب فصل زمستان را
شکوفه های تو مهر انگیز که می برد به خدا جان را
به کهکشانِ تو می آئیم ، بگو نشانِ تو می آئیم
بیا بیا که دگر سر را به زیر پای تو می سائیم
یا حق