این شعرو درست نمی تونم طبقه بندی کنم ولی حس می کنم خوب از آب در اومده ولی خوب من آینه ای بهتر از نظر خوانندگان خوبم ندارم حتما اونو از من دریغ نکنید
سلام
کارگردانان دون بس یکه تازی می کنند
خوب می دانید با دل نیز بازی می کنند
یک فضائی ساختند اینجا که بیش از هر کسی
بی نمازان ادعای عشق بازی می کنند
ترکها را خنگ می نامند و با جادوگری
راز اعجاز خدا را شعر تازی می کنند
بس که در آنسوی دنیا منجی عالم شدند
ادعای خلقت ما را مجازی می کنند
کافشین یک شعر می گوید در آنجا صد هزار
داستان را با منیت صحنه سازی می کنند
گر نیائی دیگر اینجا کارمان زار است زار
بهر یک بازی یلان گردن درازی می کنند
حس می کنم هیچ چی که نباشه مثل قطره آبی که یک زنبور برای آتش حضرت ابراهیم اورده بود
نمی دونم شاید این شعر یه کم زیادی کلاسیک شده ولی یه جوارئی به دلم چسبید بعضی از واژه های کلاسیک شعر فارسی رو نمی شه بدون ساختن یک ما به ازای صحیح و زیبا کنار گذاشت مثلا واژه جانان خیلی وقته که از بکری اولیه خودش افتاده تشبیه یار به بهار و استفاده از واژه های سنتی دیگه ولی یه حسی بهم میگه که این شمایل سنتی هیچ وقت از زیبائی نمی افته چون با چیزهای در جهان حقیقت و فطرت انسان پیوند داره که هیچ وقت کهنه نمی شند
ای همت ما را جان ای قبله ترین طوفان
از پای فتادم من جانی بده ای جانان
ای یار بهارستان دلدار نگارستان
ای بخت هما بازا کاری کـــــ ُ ـن کارستان
من خسته ترین خارم پاگرد تو را دارم
تا صبح تو بیمارم ای درد مرا درمان
آداب نمازت را آن سجده نازت را
آن خلوت رازت را خواهنده بود یزدان
بازا تو جهانآزین بر راز و نیاز آزین
بر صبر و نماز آزین ای از تو به جای ایمان
تو صبح بهارانی تو نم نم بارانی
تو شادی یارانی بازآی بهارستان
خدایش بعضیا چقدر پر رو تشریف دارند که با وجود N گروه ناظر بین المللی حالا میخواند با ادعای تقلب توی عراق نامنی رو بیشتر کنند ، عراقی که همین طوری کلی نامن هست تا بهانه حضور آمریکائی های تروریست و تروریست پرور رو فراهم کنه وای به حال وقتی که بخواند با این اسم رمز به مردم عراق حمله انتحاری بی حد حصر کنند خلاصه این ادا و اصولهای بعضی ها بهانه ای شد که تو نخ ساختن یه شعر در مورد تقلب باشم !
از تقلب بگویمت بنگر ؛ ادعا کردن حقوق بشر !
بازتعریف واژه ای مبهم می شود رویکرد قوم شرر
خوب بنگر به کار صهیون ها ادعاهای طنز میمون ها
ادعا می کنند آزادی هست فرزند دیو چون دلبر
ادعا می کند دموکراسی مثل مصر و کمی کرواسی
رأی گیری چقدر وسواسی لیک از آل سعود هم بدتر
ادعا می کند مبارزه با ترور و جنگ و فتنه و بلوا
لیک تا می تواند و شدنی است می کشد سوی کودکان لشگر
ادعا می کند نجات زمین فیلمهای عجق بیا و ببین
ولی از گازهای گلخانه می کند پر جهان به بحر و بر
ادعا می کند به جای مسیح منجی آخرالزمان شده است
لیک با کارهای دجالی به در آورده از مسح پدر
ادعا می کند خبر آزاد ؛ ادعا می کند بشر آزاد
ولی از حبس صد گزارشگر نیست اصلا به دست خویش خبر
ادعا می کند حقوق زنان می کند زن اسیر اهرمنان
دختران را به بردگی برد این دایه مهرباتر از مادر
این تقلب دگر چه خوب و چه بد خب دگر شاخ و دم نمی خواهد
کو تقلب نگاه کن بنگر این ایالات حیله گر پرور
هجر تو غروب!
حرف خوبی نزدیم !
در ساحل تو مثل به جوبی نزدیم!
ای یازدهم سروش آوای خدا !
رفتی و دگر می ربوبی نزدیم !
سالروز آغاز عصر غیبت تسلیت باد .
ادعای اصل اصلاحات و یک دنیا دروغ
یک جهان تزویر و زور و ذلت و افسار و یوغ
دم زدند از خط روح الله و شیطان زیستند
دم زدند از آدمیت مثل حیوان زیستند
ادعا کردند قانون شهر را بر هم زدند
تا توانستند و می شد رنگ بر عالم زدند
دم زدند از خلق و با صدامیان همسو شدند
دشمنان بعث و خلق و مردم حق گو شدند
کار اینها تا قیامت تا نهایت ادعاست
با خیانت با جنایت تا به غایت ادعاست
ای نوه او یک هزارم این منیتها نداشت
این منم ها این خودم ها پست نیت ها نداشت
ضاهرا با صد ریا گفتند گاهی یا حسین
خط شکن بودند از اول در عداوت با حسین
لاجرم اینها بدانند از صلای انقلاب
چوب لای چرخ نهضت بشکند گردد خراب
راه ما راه ولایت با شهادت با خدا
می رسد عصر ظهور منجی پروانه ها